در دولت اصلاحات هر 9روز یک بحران داشتیم. خب این بحرانها را چه کسانی ایجاد میکردند؟ اینها کفنپوشانی بودند که میآمدند و مشکل ایجاد میکردند. این کفنپوشان جز کدام دسته بودند؟
فرارو- بعد از اینکه سید حسن فیروزآبادی رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح و از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصاحبه عنوان کرده بود که فعالان محیط زیستی که بازداشت شدهاند، سوسمارها و مارمولکهایی به همراه داشتند و پوست این جانوران امواج اتمی را جذب میکند و با بازتاب جهانی مواجه شده بود، اواخر هفته گذشته یکی از خبرگزاریهای اصولگرا اقدام به انتشار مصاحبهای از وی کرد که در آن، به بررسی رویدادهای دهه هفتاد و هشتاد پرداخته بود و ادعاهای جدیدی در خصوص اصلاحطلبان و ماجرای انتخابات دوم خرداد 76 و کوی دانشگاه مطرح کرده بود. به عنوان مثال مدعی شده بود که رمز انحراف زمانی آغاز شد که مرحوم هاشمی رفسنجانی مرکز تحقیقات استراتژیک را درست کرد و موسوی خوئینیها به عنوان رئیس آن منصوب شد. او در این مصاحبه گفت:«سال 70 یا 71 20 میلیون تومان پول نقد به بهزاد نبوی و سعید حجاریان دادند تا بروند و پروژه انقلاب اسلامی را آماده کنند و هرگز هم راجع به آن گزارشی ارائه نشد و وقتی که اجرا شد ما متوجه آن شدیم. یعنی دوم خرداد.» اما این اظهارات تا چه حد صحت دارد؟ در همین خصوص با علی صوفی وزیر دولت اصلاحات به گفتوگو نشستیم و در خصوص صحت اظهارات فیروزآبادی از وی جویا شدیم. او که معتقد است این اظهارات فیروزآبادی به هیچ وجه صحت ندارد در گفتوگو به فرارو به این اظهارات واکنش نشان داده است که در ادامه میخوانید:
هفته گذشته مصاحبهای در یکی از خبرگزاریها منتشر شد که سرلشکر فیروزآبادی در رابطه با دوم خرداد مسائلی را مطرح کردند که به نوعی شبه برانگیز بود. به عنوان مثال به جلسهای در مرکز تحقیقات استراتژیک(در دوران ریاست آیت الله موسوی خوئینیها) اشاره داشتند که در آن 20 میلیون تومان به بهزاد نبوی و سعید حجاریان پول نقد تحویل دادهشده است که پروژه دوم خرداد را اجرایی کنند. آیا چنین ادعایی صحت دارد؟
تا جایی که من در جریان هستم در انتخابات مجلس پنجم که پیش از انتخابات خرداد سال 76 برگزار شد و من در ستاد انتخابات حضور داشتم، هنوز حزب کارگزاران تشکیل نشده بود و بعد از آن این حزب تاسیس شد و نمایندگان مجلس پنجم فعالیت خود را شروع کردند. تا این زمان اصلا صحبت کاندیداتوری آقای خاتمی مطرح نبود و ایشان حتی در آستانه انتخابات یعنی تقریبا اواخر بهمن یا اوایل اسفند سال 75 هنوز اعلام آمادگی نکرده بودند و فشارها بر روی آقای مهندس موسوی بود که ایشان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شوند. لذا من قاطعانه عرض میکنم که اصلا قرار نبود آقای خاتمی در انتخابات شرکت کنند و هیچ تصمیمی گرفته نشده بود. حتی ما با ایشان یک ملاقات سه نفره داشتیم که در آنجا هم گفتند قصد حضور ندارند و بهتر است سراغ فرد دیگری برویم. بعد از ان بود که خدمت مقام معظم رهبری رفتند و تازه بعد از آن بود که تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت کنند. بنابراین اصلا اینگونه نبود که از قبل برای حضور ایشان برنامه ریزی شده باشد. آنچه اتفاق افتاد این بود که استقبال بینظیر مردم از ایشان بود. حتی آقای خاتمی با انگیزه پیروزی هم در انتخابات حضور پیدا نکرده بودند و نه برای ما و نه رقبا مشخص نبود که ایشان پیروز انتخابات میشوند. قصد ایشان این بود که در انتخابات شرکت کنند و به پشتوانه آرای که کسب میکنند، مطالبات عمومی را پیگیری کنند و حرفشان را بزنند یا از آن فرصتی که صدا و سیما در اختیار کاندیداها میگذاشت، استفاده کنند و دیدگاهایشان را مطرح کنند.
آیا احتمال ندارد که منظور سرلشکر فیروزآبادی از پروژه دوم خرداد با در نظر گرفتن این بوده باشد که اصلاحطلبان در تلاش بودند هر گزینهای که قبول کند در انتخابات حاضر شود، رئیس جمهور شود؟ یعنی برایشان تفاوتی میان خاتمی یا میرحسین موسوی وجود نداشت و صرفا برای موفقیت اصلاحطلبان از سال 71 فعالیت و سرمایهگذاری کرده بودند.
خیر این را هم نمیتوان قبول کرد. اگر خاطرتان باشد در آن دوره از انتخابات رقیب آقای خاتمی که آقای ناطقنوری بودند، پیروزی خود را قطعی میدانستند. حتی پیشاپیش برای ترکیب کابینهشان هم اقدام کرده بودند. ببینید آنچه که در دوم خرداد سال 76 رخ داد یک رویکرد اجتماعی بود. یعنی یک تعداد زیادی از رای اولیها آمده بودند و در برابر فضایی که در کشور حاکم بود نوعی تمامیتخواهی بود، ایستادند و به اقای خاتمی رای دادند. زیرا در آن دوران یک فضایی در جریان اصولگرا وجود داشت که مردم احساس کرده بودند یک جریان تمامیت خواه به دنبال قبضه کردن همه چیز است. لذا مردم آمدند و به این تمامیت خواهی «نه» گفتند. البته یکی دیگر از نشانههای ان دوران دیدگاه قیممابانه بود که در کشور حاکم شده بود. لذا اصلا مردم رضایت نداشتند و زمانی که پای صندوقهای رای آمدند نام آقای خاتمی را در برگهها نوشتند. بنابراین نمیتوان قبول کرد که هیچ کس از پروژهای که آقای فیروزآبادی از ان صحبت کردند، بیاطلاع بوده است . به هرحال رقیب آقای خاتمی یا به طور کلی رقیب جریان اصلاحات، جریانی بود که در تمامی نهادها حضور داشتند. لذا چگونه میتوان قبول کرد که دو نفر یعنی آقای نبوی و حجاریان با پولی که دریافت کردهاند پروژه مخفی را از سال 71 کلید زدهاند.
اصلا در آن دوره امکان فعالیت انتخاباتی با 20 میلیون تومان وجود داشت؟ یعنی آیا 20 میلیون تومان برای کلید زدن چنین پروژهای که تقریبا 5 سال طول کشیده و نتیجه یک انتخابات را رقم زدهاست، کافی بود؟
اتفاقا این یکی از بخشهای خندهدار صحبتهای آقای فیروز آبادی است.مگر میشود با 20 میلیون تومان اون میزان رای را کسب کرد؟ ببینید در آن دوره که انتخابات ریاست جمهوری سال 76 برگزار شد، دو ستاد برای آقای خاتمی فعالیت داشتند. یکی ستاد «بهآفرین» بود و دیگری ستاد کارگزاران بود. در همین دو ستاد چند صد میلیون تومان هزینه شد. چطور میشود یک پروژه چند ساله را با 20 میلیون تومان اجرایی کرد و نتیجه گرفت؟
سرلشکر فیروزآبادی در بخش دیگری از صحبتهای خود به ماجرای کوی دانشگاه اشاره داشتند و گفته بودند طراح این ماجرا اصلاحطلبان و دولتیها بودند. چقدر احتمال دارد که این صحبت صحت داشته باشد؟
کسانی که در دولتها حضور دارند، میدانند و همه همین پاسخ را به شما خواهند داد که هیچ دولتی به دنبال متشنج کردن فضای عمومی کشور نیست و اتفاقهایی مانند کوی دانشگاه به ضررشان است. زیرا همانطور که در جریان هستید یکی از اهداف و اقدامات دولتها جذب سرمایهگذاران خارجی است. اما وقتی که چنین اتفاقهایی رخ میدهد هیچ سرمایهگذاری تمایلی برای حضور در کشور نخواهد داشت. من به خوبی یادم هست که در آن دوران ما هم به سختی در تلاش بودیم که سرمایهگذار خارجی را قانع کنیم که در کشور سرمایهگذاری کند. تا حدودی هم موفق بودیم اما به محض اینکه ماجرای کوی دانشگاه رخ داد ما همه آنها را از دست دادیم و تمام تلاشمان بدون نتیجه ماند. ضمن اینکه مگر میشود دولت مستقر در نقش اپوزیسیون ظاهر شود؟ تنها برای اپوزیسیون و گروهای مخالف است که تشنج در کشور مفید است. ضمن اینکه در آن دوران همانطور که آقای خاتمی گفتند هر 9روز یک بحران داشتیم. خب این بحرانها را چه کسانی ایجاد میکردند؟ اینها کفنپوشانی بودند که میآمدند و مشکل ایجاد میکردند. این کفنپوشان جز کدام دسته بودند؟ لذا به عقیده من اظهارات آقای فیروزآبادی فاصله بسیاری با واقعیت دارد و نمیدانم دلیل ایشان برای طرح چنین مسائلی چیست.
در مجموع به عقیده شما وقتی صحبتهای سرلشکر فیروزآبادی صحت ندارد چرا باید این قبیل مسائل را مطرح کنند؟
شکی در این نیست آقای فیروزآبادی فرد شریفی است اما این قبیل حرفها اصلا معقول و منطقی نیست که مثلا آقای خاتمی که آمده بود بحث مردم سالاری را مطرح کرده بود، ناگهان تصمیم بگیرد سازوکاری را در دستور کار قرار دهد که بر علیه مردم بوده باشد. بخش عمده اتفاقات کوی دانشگاه به دلیل حضور لباس شخصیها و رفتارهای خود سرانه آنها بود چطور ممکن است که مثلا بنا بر گفته آقای فیروزآبادی، آقای خاتمی اعلام کند که سپاه با لباس شخص وارد شود و ماجرا را جمع کند؟ ضمن اینکه همه میدانیم که رئیس جمهوری نه نفوذ و خاصی در سپاه دارد و نه تاثیرگذار است. اگر آقای فیروز آبادی این مسئله را در خصوص نیروی انتظامی مطرح میکردند شاید قابل باور تر بود. زیرا به هرحال وزارت کشور در نیروی انتظامی تاثیرگذار است اما واقعیت این است که سپاه گوش به فرمان آقای خاتمی یا هیچ کدام روسای جمهور نبوده و نیست.